یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده

ساخت وبلاگ
آرمان‌شهر شاعر؛ نگاهی به زندگی و شعر خانم ملیحه یعقوبی به قلم بهمن صباغ زادهخانم ملیحه یعقوبی از شاعرانی‌ست که تازه به انجمن قطب پیوسته است. وقتی می‌گویم «تازه» با در نظر گرفتن سابقه‌ی چهل و چند ساله‌ی انجمن قطب می‌گویم وگرنه ایشان سه چهار سال است که در جمع شاعران همشهری حضور فعال دارد. ملیحه یعقوبی با شعرهای گویشی‌اش در انجمن شناخته شد و همچنین روحیه‌ی کار جمعی‌ و شوخ‌طبعی‌اش. دوشنبه‌شب ۲۳ آبان‌ماه ۱۴۰۱ مهمان ایشان بودم و در کنار ضبط صوت به گفتگو نشستیم و آن‌چه در ادامه خواهید خواند حاصل گفتگوی بهمن صباغ زاده با بانوی گویشی‌سرای همشهری خانم ملیحه یعقوبی است.ملیحه یعقوبی متولد ۱۴ دی‌ماه ۱۳۶۴ در تربت حیدریه است، هرچند در شناسنامه‌اش آخرین روز تابستان را ثبت کرده‌اند تا بتوانند او یک سال زودتر به مدرسه بفرستند. او در یک خانواده‌ی پرجمعیت در محله بالا (خیابان گلچین) تربت حیدریه به دنیا آمد. آخرین فرزند خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگ‌تر داشت. پدرش محمدحسین یعقوبی کشاورزی از اهالی روستای قوزان بود که به استخدام شرکت نفت درآمد. مادرش فاطمه ضیایی خانه‌دار بود و مثل تمام مادران باصفای بچه‌های دهه‌ی شصت، زندگی‌اش وقف بچه‌ها بود.کودکی ملیحه در حیاط خانه‌ی پدری در بازی با همسالان می‌گذشت اما بیشتر اوقات از پدرش خواهش می‌کرد او را همراه خود به باغ‌ها و زمین‌های کشاروزی‌اش در قوزان ببرد و خاطره‌های خوشی از روزهای کودکی و بازی با بچه‌های خویشاوندان در قوزان دارد. می‌گوید: «مادرم روابط عمومی خوبی داشت و با همسایه‌ها رفت و آمد داشتیم. خانه‌ی ما محل آمد و شد همسایه‌ها، خویشاوندان و اهالی روستای قوزان بود و همیشه شلوغ بود. مهمان زیاد داشتیم و در کنار خواهر و برادرها و کودکان همسایه و خ یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده...
ما را در سایت یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmansabaghzade2 بازدید : 127 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 2:38

هوای تازهمحمد مقدسیمُویُم نامردِ نامِردایْ زِمَـْنَهمُو تُر بِدبخت مُنُم مُفتی دِ خَـْنَهاَگِر رِفتَه رِفیقُم زار رِفتَهاَگِر دکتر بویَه بیمار رِفتَهاَگِر شُو۪ا دِ خُو۪ دَم رو طِلا ریچُنو بِدبخت مُنُم تُر که تِبا ریچُنو وَردَرُم از سر مُو کُلاتِرکُنُم بَلِّ صدایْ خاور صداتِرمُنُم تار و خمار و گَو۪ چِشاتِرمِنی گم خَنَه‌تِر و جا بِچاتِرمُو رنگُم زَردَه، وِر بَعدِش سیاهَهخِدِی هر که رِفِق رُم او تِباهَهاُمِد دَرُم بِفِهمی که کیُم مُورِفِق و همدمِ مردِ نیُم مُومُو تِریاکُم، مُو تِریاکُم، مُو تِریاکمُنُم شاهِر مُو یَک معتادِ بوناکمُو تِریاکُم مِگیرَن از مُو مورفیناز آمریکا بگیر تا ژاپن و چینهمه‌یْ دنیا به مُو محتاج رِفتَنوُ بَعضا هُم اَرِب‌قیقاج رِفتَنمُو دارو بویُم و رَفتُم مخدّروُ رو کِردُم مُو کِم‌کم عرضه‌هامِرمُر اوّل وِر سر سِنجاق کِردَنوُ سیمِر دَم اَلُو۪ هی داغ کِردَنمُچُسبُندَن و هِی جیزجیز کِردُموُ کِم‌کم غِیرَتِر ریزریز کِردُمشماها کِم‌کِمَک راهار شناختِنوُ منقل، اَمبُر و بافور ساختِننِرَفتِن نَعشَه از تِریاکِ پختَهگِریفتِن شیرِه‌ی تِریاکِ سُختَهنِکِردِک بَعضِهار سِر دودِ تریاککوکائین کِردَه دَم کَسِه‌یْ سرش خاکتو که دَم زِروِرَق کِردَه، مِتی گَلاَزی کار بیترَه بافور و مِنقَلکریستال و کِراک و گَرد و شیشَهمِنَه پودَه تِنَه و برگ و ریشَهحَشیش و پیپ و سیگار و چِلیمِراُجاق و مِنقَل و پِکنیک و سیمِروَخِز گم کُ تِمُم نَعشِه‌جاتِردِ هم کن او غُل و زِنجیرِ پاتِراَگِر وَرگَن بِرارت تیر خُوردَهبِچَه‌ت از دشمنِت شِمشیر خُوردَه‌وُ یا که مادرِت الآن مِمیرَهزنِت رِفتَه طلاق از تو بِگیرَهمِگی خاب! تا همی بَستُم تِمُم رَهمِمیری تو اَگِر دودِ حُرُم رَهاَگِر ترک و اَگِر کرد و بلوچیمُو غول یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده...
ما را در سایت یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmansabaghzade2 بازدید : 139 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 2:38

با شاعران ولایت زاوه؛ نگاهی به زندگی و شعر امتی تربتی: شاعری در زمان خود مشهور اما گمشده در غبار زمان، به قلم بهمن صباغ زادهاین بخش در نشریه‌ی پیام ولایت نگاهی دارد به شاعران این آب و خاک؛ گاهی به شاعران پیشین این ولایت می‌پردازیم و گاه به شاعران معاصر شهرستان. در این گوشه‌ی کوچک از خراسان بزرگ همواره ستارگانی در آسمان شعر و هنر درخشیده‌اند. در این شماره قرار است یکی از شاعران خوش‌ذوق عهد صفویه در قرن دهم را حضورتان معرفی کنم.خراسان را مهد زبان پارسی و شعر پارسی می‌دانند و بنای شعر در تربت حیدریه هم قدمتی دارد به اندازه‌ی شعر پارسی. از وقتی تذکره‌نویسی به شکل امروز معمول شد و آوردن زندگی‌نامه و نمونه‌ی شعر شاعران به صورت مستقل رسم شد، همواره در تذکره‌های شعر فارسی، تعدادی از شاعران این آب و خاک هم حضور داشتند. ولایت زاوه و حدود و تاریخ آن با جزئیات در کتاب «جغرافیای تاریخی ولایت زاوه» به قلم شاعر همشهری استاد محمدرضا خسروی به تفصیل بیان شده است که می‌توانید به مطالب ارزشمند آن کتاب مراجعه کنید.قدیمی‌ترین تذکره‌ مشتمل بر شرح حال شاعران در اوایل سده‌ی هفتم هجری توسط نورالدین محمد عوفی تدوین شد. او نام کتابش را «لُباب الباب» گذاشت و در کتاب او شاعران زاوه هم در کنار دیگر شاعران خراسان معرفی شدند. بعد از محمد عوفی دیگر نویسندگان پارسی‌زبان هم به نوشتن شرح حال شاعران پرداختند و هر کدام به شکلی سعی کردند در کتابی که تدوین می‌کنند مختصر و مفید شاعران پیش از خود و معاصر با خود را معرفی کنند. تذکره‌نویسان راجع به شاعرانی که در همان قرن می‌زیسته‌اند اطلاعات بسیار خوبی به خواننده می‌دهند اما در مورد شاعران پیشین به ذکر چند جمله‌ی کلی و تکرار مطالب تذکره‌های پیش از خود اکتفا می‌کنند.در گ یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده...
ما را در سایت یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmansabaghzade2 بازدید : 187 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 2:38